جدول جو
جدول جو

معنی تاق و توق - جستجوی لغت در جدول جو

تاق و توق
(قُ / تاقْ قُ)
تاق تاق. تاغ تاغ. آواز برهم خوردن تخته ها و چوبها، آواز گشاد تفنگ و توپ از دور، نه به بسیاری و انبوهی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تار و تور
تصویر تار و تور
بسیار تیره و تاریک
ریزه ریزه، ذره ذره
فرهنگ فارسی عمید
(غُ)
تاغ تاغ. رجوع بهمین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
سخت تیره و تاریک. (جهانگیری). بسیار تیره و تاریک. (برهان). تاریک و تیره و بسیار تاریک. (آنندراج) (انجمن آرا). سخت تاریک. (فرهنگ رشیدی) :
بمیدان چنین گفت بهرام گور
که اکنون که شد روز ما تار و تور...
فردوسی.
، ریزه باشد. (جهانگیری). ریزه ریزه و ذره ذره را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
وسایل زندگی. اسباب معیشت:
ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مور
ز ناتوانی بی دست و پای مانده چو مار.
مختاری
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاب و توش
تصویر تاب و توش
تاب و توان، وسایل زندگی اسباب معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار و تور
تصویر تار و تور
بسیار تیره، ذره ذره، ریزه ریزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاب و توش
تصویر تاب و توش
((بُ))
تاب و توان، وسایل زندگی، اسباب معیشت
فرهنگ فارسی معین